من تا به حال قدردانی شده ام تا زمانی که من بزرگ شده ام.
شما وانمود می کنید که هیچ وقت اتفاق نمی افتد.
فقط تکان دادن دست خود را در حالی که اشک افتادن.
چطوری می خوام دستم رو گرم نگه دارم
اما شما در این لحظه در اطراف من نیستید
فقط باد می تواند عشق من را به تو تحمیل کند
چطور آرزو می کنم که زمان برای ادامه یافتن آنچه که برای همیشه می کنید کم کند.
من ترجیح می دهم همه چیزهایی را که من باید برای شرکت شما داشته باشم بکنم.
به نظر می رسد برای پدرم که قوی تر از هر چیز دیگری است نمی توانم کاری انجام دهم
به جز عشق کمی از قلب من.
با تشکر از همه چیز که برای خانواده ام انجام داده اید.
و برای همه چیز منحصر به فرد شما را به من داده است.
آیا هنوز به من افتخار میکنید؟ آیا هنوز در مورد من نگران هستید؟
کودکی که دوست داری همه چیز را دانستی